ای نیمه انسان درون من
- سه شنبه, ۲۰ شهریور ۱۴۰۳، ۰۲:۲۱ ب.ظ
تو هرگز وارث اندوه من نخواهی شد، درد نخواهی کشید و هق هق نومیدی از اعماق را نخواهی شناخت. من هیولای رنج را با خود به گورستان خواهم برد و عاقبت این زنجیره را خواهم گسست. هیچ کس نمی تواند این حق را از من، که تمام عمر با شوق بسیار در انقراض خود کوشیده ام، بگیرد. و اینچنین، مرگ پایان همه احتمالات بعدی خواهد بود، پایان رشته بی نهایت غم، که یک سرش در دستان حوا و سر دیگرش در گور سرد و تاریک من است.
محض رضای خدا... چگونه می توانستم آنقدر از تو متنفر باشم که به این جهنم فرایت بخوانم و بگذارم که تو هم مانند من شمع کوچک آرزویت را در مسیر طوفان بیافروزی؟! چطور می توانستم اجازه بدهم که تو هم ناظر ناتوان بر باد رفتن همه چیزهای با ارزش زندگی باشی؟! پس ای نیمه انسان درون من، تقلا نکن. در بستر عدم بیآرام و مرا ببخش که امیدی برایم نمانده بود...
- ۰۳/۰۶/۲۰