زندگی
- شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۸:۵۵ ق.ظ
جدالی نفس گیر میان میل به تنهایی و تمنای یکی شدن؛ سفری از نیستی بهنیستی؛ رنجی که روان را ذره ذره می خورد و نابود می کند؛ جرقه ای از آگاهی در میان ابدیتی موهوم؛ نفرینی که روح نامیرا را اسیر کالبدی میرنده می سازد؛ مرثیه ای که از پیوند عشق، شادی و آرامش با رنج، اندوه و تباهی زاده می شود؛ حکایت رفتن و نرسیدن؛ خواستن و نتوانستن؛ امید داشتن و نومید شدن؛ دل بستن و گریستن؛ بخشیدن و تنها ماندن...
وه که چه موجود بی چاره ای ست آدمی
- ۰۳/۰۷/۲۸
من اسم این خواستن ها رو توی ذهن خودم این عبارت گذاشتم : تکیه بر باد !