کلاغ قصه‌ها

کلاغ قصه‌ها

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

سایه تو

قسم به روزها و شب هایی که از شدت نومیدی روحم سوخت و آرام نگرفتم الا به آویختن به دامن مرگ. قسم به لحظه ای که روانم با اشک هایم فرو ریخت و در خود هزاران تکه شدم. قسم به میله های قفس که جهانم را آراست و درونم ریشه کرد. قسم به نور، که هرگز از آن ما نبود. قسم به زنجیرها که در گوشم صدا می کردند و به دشت های دور که فرایم می خواندند. قسم به زهری که در رگهایم جاری بود و وجودم را مالامال می کرد. قسم به گریه که تنها دوستم و خیال که تنها جان پناهم بود. قسم به درد که بر پیشانی ام بوسه می زد و زنده نگاهم می داشت. قسم به اندوهی که به جرم دمی شادمانی به جانم انداختی و دیگر هرگز لحظه ای رهایم نکرد. قسم به شادی معصومانه ای که سر بریدی و رد خونش هرگز از فرش دلم پاک نشد... قسم به این همه و بس بیش از این، نازنین، که سایه ات هرگز از سرم محو نخواهد شد.

 

  • kalaghe gheseha

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی