ن والقلم و ما یسطرون
- شنبه, ۲۰ آبان ۱۴۰۲، ۱۱:۲۶ ق.ظ
کلمات من از تو هرگز پایان نمی یابند. درد عمیق و وسیع است٬ بی امان و التیام ناپذیر. هیچ کس نیست که بتوان گوشه ای از این اندوه ویرانگر را برایش شرح داد و انتظار درک شدن داشت. حتی خود تو هم هرگز نخواهی توانست ابعاد ویرانیی را که به بار آورده ای درک کنی. در واقع درک کردن یا نکردن تو هم چیزی را عوض نمی کند. همه چیز برای همیشه از دست رفته است. دیگر می دانم که تنها خاک بر این زخم مرهم میگذارد و بس. تنها او می تواند چون منی را بپذیرد و تا ابد در آغوش خود نگه دارد. با این همه هر چه می کنم نمی توانم جلوی سیل بی وقفه کلماتی را که از قضا تلخ و تحمل ناپذیر هم هستند بگیرم. این مرثیه تا ابد از روح بیمار من تراوش خواهد کرد٬ بی تسلا٬ و من مطلقا نمی توانم راه آن را سد کنم. پس ناچارم که بنویسم. راه دیگری برایم نیست. دقیقا به همین دلیل است که مدت ها پیش از اینکه بدانم چه کسی هستم قلم برایم مقدس ترین چیز در زیر آسمان خدا بوده است.
- ۰۲/۰۸/۲۰