کلاغ قصه‌ها

کلاغ قصه‌ها

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

آن خانه

به یاد می آورم که سراپای زندگی به لمس دستان بهار متبرک می شد و به گل می نشست. الا انزوای آن خانه خشتی که فروردین به هنگام عبور از آن٬ دامان خود را بالا می گرفت و به سر پنجه از کنارش گذر می کرد. و دستانی را به یاد می آورم که هر سال به تمنای قطره ای از آن شادمانی بی کران به التماس بر می آمدند و هر بار تهی تر از قبل باز می گشتند. 

  • kalaghe gheseha

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی